سارا بغدادی
چکیده
در مسالۀ علم الهی و اختیار انسان،اصل استلزام قدرت با نفی وجود شرطی خلاف واقع اختیار، دستاویزی مهم در زیرسوال بردن اختیار انسان محسوب میشود. بنا بر اصل استلزام قدرت،شرطی خلاف واقع اختیار صادق نداریم.لیندا ...
بیشتر
در مسالۀ علم الهی و اختیار انسان،اصل استلزام قدرت با نفی وجود شرطی خلاف واقع اختیار، دستاویزی مهم در زیرسوال بردن اختیار انسان محسوب میشود. بنا بر اصل استلزام قدرت،شرطی خلاف واقع اختیار صادق نداریم.لیندا زاگزبسکی با طرح مثالهایی که آنها را از مصادیق شرطیهای خلاف واقع اختیار میداند،درصدد است تا ضمن بیان فهم جدیدی از لزومی بودن که شرط لازم گزارههای خلاف واقع اختیار است، نشان دهد که میتوان با ارائۀ مثالهایی شمول اصل استلزام قدرت را، به عنوان یک اصل، نقض نموده و بدین ترتیب آن را از اعتبار ساقط کرد.زاگزبسکی از طریق بیان ضرورت در بستر جهات فهم جدید از لزومی بودن به معنای استلزام اکید به دست میدهد.فارغ از اینکه اصل مذکور صادق یا کاذب باشد، غایت این مقاله ارزیابی و نقد مثال-های زاگزبسکی است.به این منظور خصیصۀ لزومی بودن مثالهای ایشان را با طرح در بستر جهات و استلزام اکید به معنای متعارف آن بررسی میکنیم و نشان خواهیم داد که الف) منطق حاکم بر مثالها، اعم از اینکه در کدام بستر بررسی شوند، متقن نیست و مثالهای موردنظر نمیتوانند آنچنان که زاگزبسکی مدعی است ناقض اصل استلزام قدرت باشند؛ و ب) مساعی زاگزبسکی در بیان فهم نوینی از لزومی بودن در بستر موجهات وافی به مقصود نیست.